معنی جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن, معنی جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن, معنی [xdci، [xdcilm]l، [xdci jadj lcbj، k[xا lcbj, معنی اصطلاح جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن, معادل جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن, جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن چی میشه؟, جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن یعنی چی؟, جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن synonym, جزیره، جزیرهکوچک، جزیره نشین کردن، مجزا کردن definition,